اخ اخ .یکی از اقوام ما اینطوری بود.کم سن هم نبودا.
یبار اومد مبلامونو شب قبلش تازه خریده بودیم.نشست رومبل لاک بزنه ریخت روی مبل .ننش ک دعواش کرد گفت چیه مگه ی لکه لاکه دیگه.دختره 36 سالش بود
دوسال بعد باز اومد خونمون. تارسید گفت برم لباس عوض کنم.رفت تو اتاق.پشتش رفتم بگم چیزی نیاز نداره؟
دیدم داخل کشوهامو داره میگرده.
داد زدم چی میخوای؟
گفت سشوار.
گفتم من بتو اجازه دادم داخل کشوهام و بگردی؟