عقدم...مادرم زنگ زد به پدرش گفت تکلیف دخترم روشن کنین ..بیاین توافقی جدا بشن ..و کلی حرفای دیگه ولی محترمانه گفت ...
امروز خاهرش بهم پیام داده بود.خودشو زده ب اون راه .خیلی عادی حرف میزد. منم بهش گفتم میخام جدا بشم و گفتم ب داداشت بگو بیا توافقی جدا بشیم .با اینکه خانوادش دلیل طلاقمون هستن و شوهرم دهن بین خانوادشه ..بهش گفتم من با شما هیج مشکلی ندارم .مشکلم با شوهرمه .اختلاف داریم و داداشت اصلا ب من عشق و علاقه ای نداره و گفتم دلش با من نیست اصلا ...(چون واقعا سرده باهام )
بعدشم گفتم بزارین ب اختیار خودش. تصمیم بگیره برا آینده ش .اونم گفت صبر کن با داداشم حرف بزنم
فعلا صلوات بفرس
منم دیگ چیزی نگفتم
بنظرتون نباید میگفتم بهم علاقه نداره؟ آخه واقعا بنظرم علاقه ای نداره