سلام
22سالمه و دانشجو معلم و از لحاظ اعتقادی نرمال و معمولی ، راستش یه پسری که معمولی هست از لحاظ اعتقادی مادرشون از مادر من خواستگاری کردن و مادر من جواب رد دادن ولی من نمیدونستم و خودم به صورت اتفاقی وقتی با این پسر برخورد داشتم متوجه یه سری رفتار های عجیبش شدم مثلا خیره نگاه میکنه و زل میزنه تا نگاهم بهش بخوره و ادامه میده، یا مثلا دستپاچه میشه من اوایل نرمال رفتار میکردم اما الان منم استرس میگیرم 😐و جوری شده سلام نمیدم کلا و ایشونم همینطور ولی زل زدن و خیره نگاه کردنشون همیشه هست و تقریبا 25سالشونه
و شک کردم وقتی مطرح کردم گفتن خواستگاری کرده بودن و مادر من جواب رد دادن و بعد از جواب رد هم هنوز ایشون با نگاه هاشون انگار میخوان منظوری برسونن و من واقعا نمیدونم چیکار کنم
حالا نمیدونم مادرشون پسندیده بودن یا پسرشون و این برام مهمه خیلی بنظرتون خودش حسی داره؟
از طرفی ایشون مدرک دیپلم دارن و مغازه دار هستن
که احساس میکنم مادرم بخاطر این موضوع کلا نخواستن من متوجه بشم...