حدسمون در مورد بیماری برادرمه...
مامانم میگه بیست و پنج سال پیش مادرشوهرش یه چیزی شبیه نفرین در مورد داداشم که اون موقع یک سالش بود انجام داده
مادربزرگم همون سالا فوت می کنه
برادرم هفت ساله روحی عجیب غریب بیمار شده همه ی درهایی که شما فکر می کنید زدیم عجیب غریبه
قبلاً تاپیکشو زدم
به تازگی بابام یادش افتاده روزی که مادربزرگم داشته با ناراحتی از خونه خارج میشده یه دعای بدی کرده در حق داداشم
مثلا گفته ایشالا پسرت فلان شه...
مامانم دوست نداشته با مادرشوهرش تو یه خونه باشه سنش کم بوده بداخلاقی می کرده
البته بنده خدا توهین و کارای بد نکرده اون موقع ولی خب الان خودش غصه می خوره میگه اون موقع دلشون شکوندم با کاراش
تو این سالها حتی قبل از بیماری برادرم براش دعا می کرد قرآن می خواند صدقه میداد
ولی خب فکر نمی کنم اثر داشته باشه
فکر می کنم واقعا نفرین کرده
کسی می دونه باید چیکار کنیم