2777
2789

ما قرار بود با همسرم جمعه بريم خريد،باباش تماس گرفت پنجشنبه ساعت ده شب که فردا بيا کمکم مي خوام فلان کارو انجام بدم دست تنها نمي تونم

همسرم هم گفت ما مي خواستيم فردا بريم خريد و خب باشه حالا اگه حتما بايد فردا انجام بشه ميام،و خريد روز جمعه کنسل شد قرار شد سه شنبه بريم

اامشب ساعت هشت مادرهمسرم تماس گرفت من جواب دادم گفت فردا شب بيايد خونه ما شام ،منمگفتم ببخشيد شرمنده ما فردا داريم ميريم اصفهان کار دارم و به شام نمي رسيم(من ساکن يک شهر اطراف اصفهانم و براي خريد مي خواستم برم اصفهان)اون هم اصرار که نه حتما بايد،بيايد بعد من براش توضيح دادم که قرار بوده جمعه بريم يه بار کنسلش کرديم حالا براي فردا دوباره برنانه ريزي کردم و نمي تونم بازم کنسلش کنم،و باز اون اصرار و باز من دوباره براش همينارو گفتم برگشت گفت گوشيو بده بده به پسرم و به همسرم که گفت اونم همين جوابو داد اما بعد که مادرش اصرار کرد گفت باشه خب حالا يه کاريش مي کنيم ديگه،خيله خب ميايم!


بعد ازينکه گوشيو قطع کرد من ديگه رسما جوش اورده بودم و کلي داد و بيداد و دعوا و....اخرش گريه و اون بزن تو سر خودش و من ناله کن ساک جمع کن بزار مي خوام برم و....البته هيچوقت نرفتم و نخواهم رفتا!

تهش هم مثل اغلب دعواهامون بوس و گريه و آشتي


اينقدر همسرم کلافه و مستاصل شده بود خوابيد!!

الان من موندم فردا چي کار کنم

زنگ بزنم به مادرش بگم وقتي من به شما دارم مي گم نه چرا مي گيد گوشيو بده مرتضي،هدفتون اينه که بين ما اختلاف بندازيد?

اگر من اومدنم به مهموني براتون مهمه که نظرم هم بايد مهم باشه اگرم نيست بفرماييد اينم شما اينم اقا پسرتون اما من نميام


بچه ها کلا کار هميشگيشونه،من ديگه از بس با اينا رفت و امد دارم کلافه شدم دم به ثانيه مهموني،يه بار تو هفته خونه اون بابابزرگش يه بار خونه اين بابابزرگش يه بار هم خونه خودشون يه بار هم مي گه بيا سر بزن،کلا يه شب درميون مهموني و دور همي و باغ و ... کلا مادرشوهرم توخونه بند نمي شه همش هم مي گه بايد شما بيايد نريم کلا بهش برميخوره،در واقع اصلا نميزاره که نريم،همسرم هم خيلي مظلومه و اصلا نمي تونه جلو خانوادش دربياد يا نه بگه بهشون


ببينيد دختر خوبي بودم همرو يه جا گفتم،لطفا راهنماييم کنيد

هنوز بهار نشده،اما بوته نرگس باغچه ما گل کرده،اگه با اومدن بهار بعد از اين همه انتظار تو وجود من هم گلي جوونه بزنه اسم نرگس و يافرزند نرگس،مهدي رو روي بچم ميزارم.

در ضمن من تو اين شهر غريبم و خانواده خودم پانصد کيلومتر ازم دورن

هنوز بهار نشده،اما بوته نرگس باغچه ما گل کرده،اگه با اومدن بهار بعد از اين همه انتظار تو وجود من هم گلي جوونه بزنه اسم نرگس و يافرزند نرگس،مهدي رو روي بچم ميزارم.

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

عزیزم کمتر برو.اگ هم نمیتونی همسرتو قانع کنی.تو خودت نرو...

گلوله نمی دانست...تفنگ نمی دانست...شکارچی نمیدانست...پرنده داشت برای جوجه هایش غذا می برد...خدا که می دانست....نمی دانست؟😔

من که میگم خودت چیزی نگو بنداز گردن شوهرت بگه قول داده بودم نمیشد بیام برنامه ریزی کرده بودیم حالا ایشاله یه روز دیگه.. 

بعدشم برنامه ریختین از قبلش بهشون نگین که بخواد بهم بزنه

عزیزم کمتر برو.اگ هم نمیتونی همسرتو قانع کنی.تو خودت نرو...

خب چجوري

چجوري اين کارو کنم?


هنوز بهار نشده،اما بوته نرگس باغچه ما گل کرده،اگه با اومدن بهار بعد از اين همه انتظار تو وجود من هم گلي جوونه بزنه اسم نرگس و يافرزند نرگس،مهدي رو روي بچم ميزارم.

قضیه .گنده اش نکن مهمونی رفتن که خوبه مادرشوهرتم از روی علاقه زیاد اصرار میکنه

شما فردا برید خرید ساعت هفت و هشت زنگ بزنید بگید موندیم تو ترافیک دلمون پیش شماست ولی نشد انشالا یه شب دیگه میایم و خلاص

وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
الهی فدای دخترخوب بودنت

قربونت

هنوز بهار نشده،اما بوته نرگس باغچه ما گل کرده،اگه با اومدن بهار بعد از اين همه انتظار تو وجود من هم گلي جوونه بزنه اسم نرگس و يافرزند نرگس،مهدي رو روي بچم ميزارم.

شما فردا ب برنامه ای ک داشتید با کلی ذوق و شوق جلوی همسرتون  

عمل کنید


هر ساعتی هم ک رسیدید شهرتون

ولو یازده شب

برید منزل مادره همسرتون برای شام


اگرم گلگی کردن

در نهایت ادب و احترام

بهشون بگید؛

ما براتون توضیح دادیم ک از قبل برنامه ریزی کردیم

ولی شما اصرار کردید

ما هم روتونو زمین ننداختیم ....

ماه هاست دنیا دارد ضدعفونی می شود                                                       گویی مهمان ویژه ای  در راه است ....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ی لحظه بیاین

anjel12 | 13 ثانیه پیش

سرطان

atre_bahar | 21 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز