۱۲ ازدواج کردم
یه بچه دارم
دانشگاه نرفتم
شاغل نشدم
ازدواجم تحمیلی بود
خیانت زیاد دیدم زیاااد
یه اتفاق بد برای شوهرم افتاد ک قطع عضو شد
اختیار و ازادی که باید رو به دست نیاوردم
حتی رانندگی بلد نیستم
حس میکنم خیلی عقبم از زندگی خیلییی
😐 ۱۲ سالگی......
اگه ماشین هست رانندگی و شروع کن کاری نداره
یه سال اول سخته ولی وقتی راه بیفتی کاری نداره
درسم بزرگسالان ادامه بده به نظرم
زندگی سخته هر طور که باشه
دروغ چرا...زندگی نزیسته داری دیگه دخترم..
ولی خب خوبش اینه که هنوز می تونی تک به تکشونو تجربه کنی
هرخانمی خیانت با چهارتا دادو بیداد قهر بدون اقدم گذشت کنه مطمعن باشه هیچ وقت آرامش نمیرسه وتکرارش هم بارها میبینه پس از خیانت نگذرین بدون هیچ اقدامی
ببین خودت و با کسی مقایسه نکن همه تو زندگیشون فکر میکنن عقب هستن به جاش شروع کن برو مدرسه درس و شروع کن اگه حوصلش نداری برو یه مهارت یاد بگیر باشگاه برو سعی کن با مهارتی کخ یاد گرفتی مستقل بشی هرچند درآمدت زیاد نباشه
منم حس میکنم خیلس عقبم از زندگیم
مجردم همه دوستامو هم سنای فامیل ازدواج کردن
شاغل نیستم درسم تموم شده
گواهی نامه ام نگرفتم
از کار کردن میترسم
بقول تو انگیزشو از دست دارم
چاقم هستم
درک میکنم که تو چه شرایط سختی هستی تلاش کن ایشالا تغییرش میدی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
