ول کنبی خیال فکر کن یه ساعت رفتی یه جایی تمرین صبر کنی. زیادم باهاشون همکلام نشو لبخند زیاد بزن و سوال کردن کوتاه جواب بده و سرت رو گرم یه کار کن مثلا سالاد درست کن اما یه ساعتی طولش بده که کار به کارت نداشته باشن
مادرشوهر منم همینه فرق میذاره تیکه میندازه اوایل مثل مرگ بود برم خونه اشون الان سعی می کنم سخت نگیرم که سخت نگذره بالاخره باید بری نمیشه نری که