رفته بود یه سفر کاری( جنس واسه مغازه بخره) چندروزی موند اونجا خونه فامیل
دریغ از زنگی پیامی
همش من پیام میدادم یا زنگ میزدم سراغشو میگرفتم کار همیشگیشه ولی این دفعه خیلی بد بهم برخورد
از همون روز تا الان کم محلی میکنم حوصلشو ندارم نمیدونم چرا
کلا توجه نمیکنه که هیچ انتظار داره بیست چهاری هم خونه مامانش باشیم امروز که گفتم مریضم نرفتم الان اومد یه جوری قیافه گرفته انگار چیکار کردم حالا
این مردا چشونه
حتما باید برم نوکری مادرشو بکنم تا اقا یه نیمچه توجهی به ما بکنه
هع خدایا شکرت💔