خودمم نمیدونم چرا نگرانم من که ای بچرو نمی خواستم ولی نگرانم، شوهرم تیکه میندازه بهم میگه چرا نگرانی توکه بچرو و نمی خواستی تو فکر سقط بودی . بعدشم یک تعارف الکی زد گفت بریم دکتر گفتم نه گفت باشه
رابطه داشتیم یکم قبل بعد اون دلدرد کمر درد گرفتم
دلیل اینکه میگم نمی خواستم اینه که با یک بچه هفت ماهه حاملم و اون اول خب واقعا نمی خواستم و حالم بد بود