تازه عروس هستم ؛من یه امروز جمعه روز استراحتم بود کل خونه رو تمیز و مرتب کردم جاریم طبقه پایین ماعه همیشه بچه هاشو میفرسته خونم ولی این هفته هر وقت خواست بفرسته بهونه اوردم ولی امروز دو تا بچه ش اومدن خونم از ظهر کل خونمو بهم ریختن بستنی ریختن رو فرش و چایی ریختن رو اون یکی فرشم رو تخت و مبلم هی میپریدن گند زدن به همه جای خونم تا شب اینجا بودن جاریم اومد دنبالشون اونم نشست خونمون دید بچه هاش چیکار کردن هیچی نگفت تورو خدا بگید این سری چیکار کنم هی زنگ میزنه پیام میده میخواد اینا رو بفرسته بالا یا خودش و دعوت کنه؟
این دفه زنگ زد بگو میخوام برم بیرون یا بگو میخوام برم حموم یا بگو تمیز کاری دارم
بگو من میام پیششون
اگه شوهرت خونه س بگو فلانی میخواد بخوابه
اگه کوچیکن شیطونی میکنن بنظرم طبیعیه
نمیشه اول کاری قطع ارتباط کرد
اگه بچه ها بهونتو میگیرن تو برو اونجا
اگه با بچه ها کوچیک دوست بشی کمتر اذیت میکنن
بگو برنامه دارم نمیتونم وقت بگذارم براشون مهمان میخواد برام بیاد نمیدونم خودم مهمونمون...
باهاش رودربایستی داری؟ قشنگ بگو من حوصله بچه کوچیک و ریخت و پاش ندارم بچه هاتم ماشالله خیلی بازیگوشن حوصله ندارم های بدوم جمع کنم چرا بچه ها می فرستی بالا
این مامان ها باید گرفت دارشون زد اینقدر بی فکر بی خیال هستن
پریود بودی بگو پریودم سرم و دلم درد میکنه
شوهرت رو بزار وسط
چقدر ساده ای
ایندفعه اورد بگو امانته قبول نمیکنم
اینجا وسایل خطرناک داریم خدایی نکرده اتفاقی میوفته
بگو جمعه روز استراحت خودم و رفع نیازهای همسرمه بیکار نیستم برای مهمونی و نگه داشتن بچه ها در طی هفته ام سرکار میرم خسته ام
گوش بچهاشو بگیر دو تا پیچ بده بندازشون بیرون
بگو برنانه ریختم درس بخونم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
