پریودم عصبی شدم شیطونی میکرد دوتا محکم سیلی زدم زیرگوشش گریه کرد باز پاشد شروع ب شیطنت هی میگم نکن میرفت رو تراس شیر آب باز میکرد ترشی توتراس بود ریخت یهو کمربند شوهرم سر تخت بود نفهمید جنون دستم داد دستشو کشیدم انداختمش سرتخت چندتا محکم زدم پشتشو خودشو خیس کرد زدم پشت باسنشو انداختمش تو حموم انقد ویشکونش کردم میلرزیدشستمش 😭😭😭😭😭اوردم بیرون گفتم صدات در بیاد باز میزنم انداختمش تواتاقش الان دیدم خوابه