سلام
من پسرخاله شوهرم همسن و سال شوهرمه رفت و امدمون تقریبا زیاده
دوسه ماه قبل عروسیشون بود
الان بعد محرم عروسی ماست میگه ما شب عروسی میخوایم خونه شما بخوابیم جا نداریم درصورتی ک ماهم همونطوری جا نداشتیم خونه مردم خوابیدیم
اعصابم خورد میشه اینجوری میگن دوس ندارم تا یه هفته کسی خونم بیاد وسایلمو جم کنم
شوهرم میگه تا اونجا هزارتا اتفاق میوفته غصه نخور
وقتی میگه لبخند بزن زیاد رو نده
چه احمقیه
شاید میخواد حرصت بده
بگین خوب
میخان بیان خونه عروس و داماد بخابن؟ 😳
خیلی واضح بگو شوهرت بگه،شب عروسی هیچ کس حق ورود به خونه عروس و دوماد رو نداره بره هتل
تا اون شب صدرصد بزرگترها نمیزارند کسی خونه شما بمونه
با مادرت هماهنگ کن همه رو ببره خونه خودشون
جدی گفته مغز مگه نداره
مادرشوهرتو بنداز وسط
بگو ما اون روز خونمون نیستیم
به پدر مادرتون بگین خودشون ی کاری میکنن
وا😑
