داستان از اونجا شروع میشه شوهرم رسم جهیزیشون باما فرق داره و وسایلای برقی و کلی چیزای دیگه به پای داماده ولی ما رسممون اینه دختر همه چی میبره
مامان من جهیزیه کامل داده به من و حتی بهترین جنس و ما خبر نداشتیم اصلا از رسمشون!!!!
فقط خونه ای ک اجاره کردیم پرده داشت مادرشوهرم همش میگفت پس پرده چی? میگفتم پرده داره خونه میگفت نه پرده گردنتونه باید بلاخره بخرید 😶😐
٣٤ بار حرفشو زد تا اینکه الان سه سال میگذره و ما داریم میریم خونه خودمون .... من کلی برای ساخت خونمون ب شوهرم کمک کردم خیللللی زیاد ها ....
حالا مادرشوهرم امروز بهم میگه پرده خونتون با خودت اون گردنه خودته بگیری گفتم من کلی بابت قسطا و چکای خونه ب شوهرم کمک کردم مگ فقط پردست کاش فقط پرده بود گفت نهههه منظورم اینه پرده جداست گردن خودته پس انداز کنی بخرییش خودت 😐😐😐😐😐😐😐