شوهرم رفته داخل خونه من موندم پیش کامیون .بهش چند بار گفتم برو پیش کامیون وایستا میگه مدیر ساختکون گفته برو بالا.راننده بهم گفت نگو ما میخواهیم اسباب کشی کنیم که ما از اسانسور استفاده کنیم مدیر ساختمون اومد کنار اسانسور وایستاد گفت فقط خورده ریزها رو میشه ببری و بزرگها را نمیشه.راننده کامیون بهم گفت چزا زنگ زدی بهشون منم گفتم باید میدونست نمیدونم دیگه چی گفت من خندیدم.همسرم خندمو دیده دیشب خیلی ناراحت شده.من چون راننده کامیون باربری خیلی ناراحت شده بوده از زنگ زدنم به مدیر ساختمون گفت کار خودتو گردی لبخند زدم .این فکر کرده به اون خندیدم.دیشب گفت رفتارت زشته منم قبول کردم ولی گفنم وظیغه من نیست کنار کامبون وایستم چرا تو رفتی بالا.به نظرتون مقصر کیه؟ من فکر میکنم همسرم چون همخ چیزو انداخته گردن من
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
همون میگفتی شوهرم هماهنگ کن من اینجورمواقع میگم نمیدونم با شوهرم صحبت کن کاری داری بعدم روم میکنم او ...
میدونی خودش بهم واگذار میکنه بعد ناراحت میشه یکچیزی پیش میاد واقعیت منم خسته شدم با هر صنفی درافتادم شیشه بر.لوله کش.باربر.من خیلی پیگیرم اون خیلی کم پیگیری میکنه چون اعصاب روانش توی جنگ اسیب دبده یکدفعه عصبی میشه .من مجبورم برای حل شذن کارها پیش برم جاو