درسته این کار؟ من واقعا هیستریک میشم
امروز دخترداییم تو یه ساعت چند باری بحثو کشید سمت اینکه میلاد وضعش خوبه منو خوب میچرخونه برام گل خریده برام تولد گرفته
بعد ب منم میگه شوهر تو کار بلده بخاطر همین باهات اینجوری رفتار میکنه
حالا از جواب من بگذریم خواستم کلا دیدگاهتونو نسبت به این رفتار بدونم
مامانمم میگه اگه هیچوقت تعریف نکنی فک میکنن که شما واقعا برای هم تلاشی نمیکنید و از نظر اصلا مهم نیست بقیه چه فکری میکنن اما در کل خواستم بدونم این کار در اینده ما تاثیری داره؟
نباید از خوشی ها بگی جلوی بقیه
نه اصلا از زندگی شخصیم با هیچکس صحبت نمیکنم
منم خوشم نمیاد از شوهرم تعریف کنم والا هر وقت چیزی گفتم درباره اش قشنگ چشم خوردیم من دیگه توبه کردم راجع به زندکیم چیزی بگم
اصلا از خوبیا و اخلاقیات همسرت برا هیییچ زنی تعریف نکن
یا چشم میخوری یا باعث میشی چشم کسیو روش بندازی
دختر داییت بی عقلی میکنه
تو که انقدر به جمله‌ی به تو چه و به من چه اعتقاد داری چرا به کار نمی‌گیری.
بچه‌جان
تنش با زد و خورد فرق میکنه
زندگی درست باشه نه کتک میخوری و نه کتک میز‌نی.
این جواب حرف اولت.
کاش پدر شما به جای به سرپرستی گرفتن منی که هم خودم قبل ازدواج خونه و ماشین داشتم و هم پدری داشتم که به اعتبار حقوقیش توی دادگستری‌های تهران از سن ۲۰ سالگی مدیر حقوقی شدم و بعدش هم وارد خانواده‌ای شدم که انقدر عشق نثارم شد و منطقی پیش رفتیم که نه نیازی بود به این فکر کنم خرج قهوه‌ام رو کی حساب میکنه، دختر خودش رو به سرپرستی می‌گرفت تا توی سن دوازده سالگی به جای تفریح و مسافرت وردست آرایشگر نباشه.
و کاش مادرت برات مادری می‌کرد و چهارتا کتاب میداد دستت می‌خوندی تا بفهمی جامعه چیه و گداگشنه بودن به معنای شهروند مرفه بودن نیست.
خوشحالم که الان مادرشوهری پیدا کردی که محبت مادرانه نثارت میکنه بنابراین لااقل از این بخش عقده‌ای بودنت کم میشه چون من اصلا از مادرشوهرت حرفی نزدمو بای دیفالت فکر کردی احتمالا باید این رو هم بگی.
ضمنا بله
وکیلم با مدرک صحبت میکنم و از وارسی تاپیک‌های شما شخصیت نداشته‌تون رو فهمیدم.
این جواب حرف هات که از ترست قفل کردی😁
حالا تا صبح ریپلای کن تا بلکه جواب بشنوی.
