2777
2789

ما عاشق همدیگه شدیم ولی خانواده من دخالت میکنن همه جوره نه فقط پدر مادرم بلکه فامیل فضول که عادت همیشگی شون دخالت تو زندگی من و بقیه ست هم دخالت میکنن اخه نمیدونم من میخوام با طرف زندگی کنم یا شما که دخالت میکنین چه ربطی به شما داره همیشه میگن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد چرا دونفر که همدیگر و میفهمن درک میکنن کنارهم حال دلشون خوبه همیشه باید مانع سر راهشون باشه برای رسیدن مگه همیشه اونجوری که پدر مادرا میخوان باید پیش بره یکی خانوادش راضی نمیشن چون پسره وضع مالیش اوکی نیست یکی دیگه ناراضین چون پسره اینقدر اختلاف سن داره با دختره یکی دیگه هم از چهره ش خانواده خوششون نمیاد این خانواده ها چرا همیشه دخالت بیجا میکنن تو زندگی بچه هاشون اونم وقتی سن قانونی رو رد کرده خودم الان ۲۱ سالمه خداروشکر اینقدر از لحاظ عقلی بالغ هستم بدونم دارم چیکار میکنم و دوست دارم شریک زندگیم چه مدل ادمی باشه و ادمشم الان پیدا کردم به چشم خودمون اصلا اختلاف سنمون نمیاد چون اینقدر باهم حالمون خوبه خداروشکر اصلا عیب و نقصهای همدیگه رو نمیتونیم ببینیم من همه جوره ازش حمایت میکنم از لحاظ عاطفی و اونم عاشقمه بارها ثابت کرده بهم با اینکه رابطه مون مجازی هست ولی صداقت تعهد هرجا بره بیاد همه چیز بهم میگیم بابام دوباره که فهمید موبایل ازم گرفت تا چند روز بهم نداد مامانم بزور متوسل شد و ازش گرفت بهم داد گفت قول میده دیگه نره ولی نتونستیم ازهم دل بکنیم عاشق شدن گناهه مگه؟! سن سال میشناسه بعضیا میگن نه فلان بهمان شما چون هنوز عاشق نشدی این حرفارو میزنی مطمئن باش خودت هم زمانی که عاشق شی از ینفر خوشت بیاد اونو باهمه عیب و نقص هاش بازم حاضری قبول کنی الان میگی نه فلان منم یه زمانی نمیدونستم قراره از کسی خوشم بیاد که بیست سال ازم بزرگتره ولی سرنوشت غیر قابل پیش بینی هست بنظر خودمون اصلا هم این چیزا زشت نیست اتفاقا خیلی هم خوبه تو ایران متاسفانه این فرهنگ هنوز جا نیفتاده و باید روش کار کرد که خانواده ها تو هر موضوعی نیازی نیست اظهار نظربدن ودخالت کنن من طرفمو شناختم و انتخابش کردم حالا اونا میخوان واسه زندگی و اینده من تصمیم بگیرن! من با کسیکه دوستش ندارم ازدواج نمیکنم به هیچ وجه بدون هم حالمون بده ما واقعا جفت روحی هم هستیم خدایا مارو بهم برسون لطفا مانع هارو بردار 

زندگی کابوسه وقتی مردیم از این کابوس بیدار میشیم...قیامت زیباترین اتفاق عمرمه چون پایان این کابوس رو رقم میزنه.. من از این کابوس واهمه دارم و دوست دارم هرچه زودتر تموم شه اون دنیا هرچی که هست خیلی خیلی از این دنیا بهتره ☄️🤍

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اسی من ۱۵ سالمه ها.ولی خیلی ببخشید خیلی ببخشیددددددد واقعا عذر میخوام. فک میکنم عقل شما برابر منم نیست.طرف معلومه داره گولت میزنهههه.یه جون دارم بهش میدم یعنی چی؟خدایی نکرده یوقت طلاق بگیرید اونموقع هم میاد بگه یه جون دارم بهت میدم؟من خودم بابام بعد از طلاقش دوباره ازدواج کرد.من دختر ارومی بودم و اصلا تو باغ نبودم.اما امان از روزی که با همسر بابام رفتیم تو یه خونه.تا همین الان با هم مشکل داریم.تازه منکه یازده سالم بود.همون اولاش روال بودیم فقط یکم اونم.بنظر من مرده داره گولت میزنه.تو هم که جوونی دوست داری خلوت داشته باشی با همسرت.وقتی دخترش باشه که نمیشه خب.من همسر بابام از خوده بابامم بزرگتره ۴۶ سالشه.مثل تو جوون نیست.اما هنوز که هنوزه ما یوقتایی میریم پیش بابامون میشینیم میگه اینا اومدن تو حرفای ما دخالت کنن.نمیدونم تا من پنج دیقه میام بشینم پیشش اینا نمیذارن.منظورم اینه به بعدا هم فک کن.مرده دیده تو ساده ای.که منم حتی از متن تاپیک و نظراتت فهمیدم.گفته بزار خامش کنم تازه بقول خودت خوشگلم که هستی

با هـ‌وایــی ابـــ‌ری بـــه فکــ‌ر روز هـ‌ای روشــــ‌ن...♡           خدایـا! بقیـــه رو انقـدر خـوشبــــخت  کـن...                    انقـــدر خوشبخــت کن...                                                   کــه بـه خوشبخـــتیه ما حســـــادت نکنــــن...♡آمـیـ‌ن♡

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

بچه دوم

تنها،،، | 4 ثانیه پیش

بچه دوم

تنها،،، | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792