همسرمن محل کارش روستاس،،خونه مادرشوهرمم روستاس من پانزده سال پیش اومدخواستگارهم خودم هم پدرومادرم ،،توبزرگای مجلس موقع نامزدی گفتم روستانمیام برازندگی وایشون موافقت کردتوعقدنامه هم تعهددادبعدشیش ماه ازدواجمون گذشت شروع کردازرفت وآمداعتراض کردن تاالان همچنان هی به شکل های مختلف که چون نرفتم به قول خودش منوتنبیه کرده،میگه پشیونه گفته شهرزندگی میکنه مثلاامروزفحش میدادبه تمام کسایی که توشهرتوخونه های کوچیک زندگی میکنن میگفت زندگیشون فلانه حرف رکیک وزشت،،خلاصه نشون میده که نمیتونه توشهرزندگی کنه سختشه من دیگه واقعابریدم دوتابچه هم دارم،،روستاشونم نمیتونم برم واقعانمیتونم حتی تابستوناآب نداره😥😔
گوش دادن به وعده های اقایون وقتی خرشون از پل نگذشته حماقت محضه
خودم یکی از اون احمقام
بست و محکم بشین سر زندگیت، هیچکاری نمیتونه بکنه، اگه اعتراض کرد بگو میرفتی از روستاتون دختر میگرفتی، الان همه ازدواج میکنن میان شهر، من ازدواج کردم که روستا برم؟؟؟؟ بگو اون موقع تعهد دادی و منم رو حساب تعهدت زنت شدم وگرنه من آدم روستا نیستم، اصلا شل نشی ها، بگو من خونه زندگیم اینجاس، آینده ی بچه هام اینجاس، درس، مدرسه انواع کلاس و... اینجا پیشرفت خاهند کرد نه تو روستا،
😥😥
چون تکرار داشته گذشت کردی طبیعی شده براش
نامزد سابقم بود روز خواستگاری یا حتی بعد عقد پیش پدرمادرم میگفت میام شهر شما زندگی میکنم کار میکنم میدم تو جمع کنی ولی بعد از عقد وقتی تنها می‌شدیم میگفت من شهر خودمو ول نمیکنم بیام تو شهر زن جماعت زندگی کنم خیلی اخلاقاشو تو دوره نامزدی نشون داد مثلاً دست بزن داشت به دلیل‌های الکی هزار تومن نمتونست نگه داره میگفت خرج منو بابات باید بده من جوونم میخام جوونی کنم سرکار نمیرم
همسر فعلیم هم وعده هایی داد که عملی نشد ولی مهم نبود مثلاً گفت می‌برمت کیش نبرد گفت ماشین برات میخرم بعد ۹ سال با تهدید برام خرید گفت پشتتم ولی وقتی لازم داشتم نبود ...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
