حدودا 4.5ساله ازدواج کردیم احساس میکنم شوهرم زیادی داره بهم سخت میگیره مثلا حق ندارم مانتو کوتاه بپوشم حتما باید زیر زانو باشه ،موهام نهایت اندازه بند انگشت بیرون باشه که همونم چه بیرون بریم چه جمع خانوادگی باشه صد بار مدام میگه شالتو بکش جلو در حالی خیلی کم مثلا از موهام بیرونه،یمدت سر اینکه کاشت مژه کرده بودم جنگ جهانی راه انداخت ولی الان کاری نداره ،حق ندارم کفش تابستونی بپوشم یا یخورده از پام دیده بشه ،بخام بیرون برم تا 7 باید برگردم خونه ،غذا رو اجاق گاز باشه برنمیداره بخوره حتما من باید براش بیارم، ماهانه هم در حد 1تومن خرجی میده سرکار هم به هیچ عنوان نمیزاره برم شوهرای شما هم اینطوره😕
چرا جملات سطحیتان را با «ما مردها با ما زنها»شروع میکنید؟لطفا کژی،کمبود های عاطفی و ایراداتتان را به پای کل جمعیت زنان یا مردان ننویسید.مثلا بگویید من زیاد دروغ میگویم نگویید ما مردها نمیتوانیم راست خیلی چیزها را بگوییم.یا بگویید من بداخلاقم نگویید ما زنها تمام پاییز خلقمان تنگ است...
ازین میترسید که چون ۲۸ سالتونه ۴ سال برید دنبال علاقتون وقتی تمومش کردید بشه ۳۲ سالتونه؟😵🤯 شما چه اون رشته رو بخونید چه نخونید چند سال دیگه میشه ۳۲ یا حتی ۴۰ سالتون🤫 پس چرا وقتی قراره در هر صورت بشه ۳۲ سالتون هدفتون رو دنبال نکنید😉🙃
خدا رو شکر نه اینجوری نیستالبته از اول بهش اجازه ندادم گیر بده
سر همین چیزا اوایل ازدواج هرروز بحث میکرد و دعوا بود زنگ میزد به مادرم اینا اونا میومدن که اگه اینجوریه طلاق ،اوناهم از درد اینکه دخترشون بیوه نشه میگن باید تحمل کنی
بعضی از مردا ی مدت زارتو زورت دارن به مرور بهتر میشه این سخت گیریاش شوهر منم همین بود بعد ۹سال ک پدرمودراورد ی خورده بهتر شده به لباس پوشیدنو گیر نمیده اینا همش بخاطر تفاوت فرهنگیتونه منو شوهرم مایلها باهم تفاوت فرهنگی داریم
بعدا فقط دلتنگ خودت میشی،همونی ک دیگه یادت نمیاد كی و کجا جا گذاشتیش💙🖤