بخدا خسته شدم ازاین زندگی ازدواج دوممه باخانواده شوهر ی جا میشینیم الان چن ماهه دندونم درد میکنه پول نمیده برم درستش کنم از گرما میمیرم ی کولر نمیخره بچمم تواین گرما سوخته بیچاره شوهرم شغلش چوپانیه تو کوه میمونه فقط ظهرا میاد بعدش دوباره میره ن تفریحی داریم ن جایی میریم همش خونه تواین گرما بچمم ۱.۵ سالشه هرچی شیردوشیدیم دادیم بازار میره پولشو میگیره پدرشوهرم خرج میکنه الانم ک توخونه مادرشوهرم پنیر میکنه میخواد برای خودش بفروشه شوهرم اینجوری میکنه پرو شدن هیچی برای این نکردن تاحالا هرچی دارن برای دخترشون میدن برای اون یکی پسرشون میدن از ماهم میخورن دیروز دعوا کردم میگم الان چن ماهه میگم دندونم درد میکنه گوش نمیدی چرا پولای مارو اونا میخوره هیچی برای خونه نمیگیری از گرما مردیم اینجا فش دادم پدرشم شنید اومد گف کی پول شمارو میخوره گفتم شما هرچی دهنم اومد گفتم خستم کردن بخدا این چ زندگیه اخه میخوام باز فردا دعوا راه بندازم نظرتون چیه