باردار هستم تازه خبرشو دادمبهشون دیروز رفته بودم خونه خالم که دو کوچه بالاتره
خواهرشوهرام و جاریم پاشدن اومدن خونه مادرشدهرم که منو ببینن من طبقه بالا هستم
مادرشدهرم زنگ زد گف کجایی گفتمبیرون برگشتگف بچه ها اومده بودن تورو ببینن گفتم شرمنده جای دوری هستم
بعد شوهرم اومده خونه ازش پرسیدن اونم گفته خونه خالشه 😂😂😂😂😂فهمیدن دروغ گفتم
اولا باید زنگمیزدنمیومدن دوما من مهمون بودم به خاطر اینانمیتونستمبلند شم بیام سوما خونه من طبقه بالاس زنگمیزدنمیومدن طبقه بالا😒😒😒😒مادرشوهرم حامله نیس که
بعد از صوهرمپرسیدن کدوم دکتر میره بیمارستان میره یا مطب کدام ازمایشگاه میره کدوم سونوگرافی میره
شوهرمم گفته جاهایی میره که خاصا ترین هستن 😂😂😂😂
شب که برگشتم خونه مادرشدهرمداشت دق میکرد مشخص بود
میدونم یه روزی جلو مو میگیره که زن حامله کممیره بیرون چی بکمبهش اونموقع