سلام برای من جشن هیچی نگرفتن منم عقدم بعد برادر شوهرمو عقد کردن میخوان براش س شب جشن بگیرن چیکار کنم همون شب اول جشن شو بهم بریزه کسی هم نفهمه کار من بوده نصیحت نکنید ک دلم خونه ازشون
ب فکر اینم ک حلقه ازدواجشو بردارم با سنگ بزنم روش بعدش بزرام سر جاش یا لباس عقدشو پاره کنم بزارم داخ ...
نکن یه وقت لو میری بدتر میشه
باهاشون رفت و آمد نکن
بنده خودم یه عادتی دارم ،خدمتتون عرض می کنم : کتاب که می خوندم برخی اوقات که به مطلب جالبی که می رسیدم کتاب رو ول می کردم. درست مثل کسی که دستش سوخته، هیچ یادم نمیره یکی دو سه ماهی با یه عده ای از دوستان بحثی داشتیم دربارهی که در جهان و در طبیعت عدل هست یا نیست ؟ چون برخی این باور را دارند که از این دست بدی از اون دست میگیری و... وارد بحثش نمی خوام بشم،بنده هر چی نگاه می کردم اینو نمی دیدم.در یک کتابی که برای من مهم بود یه جمله دیدم : طبیعت به قانون ظلم حرکت میکند من این کتاب رو ول کردم و بعد که دنبالش رفتم دیدم بله دو سوم حیوانات برای یک روز زندگی باید یه حیوان دیگه رو بکشن .و در دنیایی که دو سوم موجودات برای یک روز زندگی باید یه حیوان دیگه بمیره صحبت از عدل معلومه نفهمیدن جهانه. بنابراین طبیعت قانونش قانون ظلمه. تنها انسان که میتونه عادلانه عمل کنه و باید عادلانه عمل کنه و این تنها صفت و امتیاز من و شماست به خاطر آزادی که داریم. ولی اگه در بند طبیعت بمونیم ما هم به همون اندازه ظالمیم که بقیه موجودات به دلیل اجبارشون ظالم هستن .🤍🌱دکتر هلاکویی
چرا عوضی خیلی هم راضی بودن چونکه ب من جشن نگرفتن منم ب شوهرم گفتم حداقل ی شب برام جشن میگرفتن شوهرمم ب خانواده اش گفته بود بعد الان گ برادر شوهرمو عقد کردن میخوان ۳ شب جشن بگیرن حرس منو در بیارن