من اومدم یه تاپیک زدم که پام شکست برادرشوهرم عیادت نیومد و حتی حالمو نپرسید و تو لحظه ای که منو دید نگفت بهتری یا نه با اینکه من عمل شده بودم و وضعم داغون بود.به پدرمادرش گلایه کردم گفتن مثل خودش رفتار کن منم نمیخوام برم مراسم عقدی برادرشوهرم ......همه نینی سایتی ها گفتن تو چرا توقع داری مگه شوهرته مگه فلانه تو بچگانه احمقانه رفتار کردی
درصورتی که خانواده اونا همینقدر پر توقع اند دلشون میخواد عروس بفهمه درک کنه وقتی اونا عصبانی اند زبون عروس کوتاه باشه عروس به برادرشوهر عزت احترام کنه باهاش صمیمی باشه .تو کل مهمونی هاشون کلفتی کنه و هرکی چیزی بهش گفت خفه خون بگیره و بره خونه اونا واسه خواهر شوهر برادرشوهرش غذا بپزه وقتی اینا میرن روستا .عروس باید خودش بدون گفتن اونا دستمال برداره گردگیری کنه ...اگه تو جمع حرف نزنه نشانه اینه دلخوره ، اگه باهاشون جایی که اونا میخوان نره بهشون خیلی برمیخوره، باید عروسشون وقتی خاهر شوهر لم داده دست به سیاه سفید نزده بره ظرفارو بشوره غذا درست کنه .بعد ایا این توقع من زیادیه ؟ تمام فک و فامیل من زنگ زدن حالمو پرسیدن بعد برادرشوهری ک جز عزت احترام نبوده ببخشید چوب تو کجاش رفته یهو بره تو قیافه ؟بی محلی کنه؟ باور کنید خودم بهش دیر سلام کنم یه جنجالی به پا میکنن که بیا و ببین