2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای خدا من اصلا پشت سرم نگاه نمیکردم اینقدر ترسیده بودم که ضربان قلبم فکنم رو هزار بودش 

ی بنده خدایی آمد ی پارچه انداخت رو صورت این با چنتا دیگه این به زور دورش کردن سگه چند تاشونم گاز گرفته بود خیلی وحشی بود

من رفتم رو حیاط دیدم از اون ته صدا میادش گفتم شاید این بچه رفته اونجا 

رفتم دیدم ی سگ ولگرد از در آمده بود تو داشت تو سطل زباله هارو می‌گشت من اینقدر ترسیده بودم فوبیا سگ داشتم من آمدم برم یهو من دید دوید طرفم منم از ترس شروع به دویدن کردم

حالا لینکه با عمه ام قهر کردیم به کنار اون لحظه طرف گفت خوب شد سگه گازتون نگرفت من گفتم نه شما که جاش بودید 

یعنی الان فکر میکنم دلم میخاد سرم بکوبم تو اون دیوار 

حالا این پسره قرار خواستگاریش با دختر عمه منو کنسل کرده عمه ام فکر میکنه بخاطر منه منم میگم اصلا ربطی به این قضیه نداره کلا دست من گرفتن نخورم زمین حالا معتقدن من از رو حسادت این کارو کردم 

هفته پیشم تو مسجد دیدمش بخاطر این قضیه همش ازش فرار میکنم چون سوتی داده بودم

شبی ام آمده بودن خونه ما برای گرفتن ضامن یا چیزی برا وام من وقتی دیدم دارن میان تو با برادر آمدیم بریم تو اتاقمون سرمون خورد تو هم تو چارچوب در گیر کردیم حالا این وضع دید من حس میکنم مسخره ام میکنه میخام خودم خفه کنم



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  12 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش