خانما به امید خدا دارم میرم خونه خودم
اینو بگم که مادرم در حد یک جهاز ساده که زنده بمونیم داده
حتی لباسشویی و جارو برقی و اینا نداده اما مهم نیست
پدر شوهرمم هیچی نداد. خودم همسرمم دستش خالی .
وقتی سرباز بود ازدواج کردیم الان هردو سرکار میریم چندین سال خونه مادرشوهر بودم الان روانی شدم دیگه گریه کردم گفتم نجاتم بده حتی شده نون خالی میخورم شوهرم قبول کرد الان در حد رهن خونه جور کردیم یکجای متوسط بتونیم زندگی مون شروع کنیم.
چه نصیحتی دارید؟
همش میترسم کم بیاریم.. خیلی بی پناهم .
خانم خونه خیلی مهمه چطور حساب و کتاب کنه و مدیریت همهچیز انجام بده