شوهرم بزور منو اورده خونه پدرش ک ناراحتی بینمونو کش پیدا نکنه چون دوستش دارم مهربونه اومدم حالا خودش جلو در نشسته گفت تو برو من میام منتظر پدرمم حالا من اومدم خانم خونه رفته رو بام درو هم پدرش باز کردو من نمیدونم الان چیکار کنم برم رو بام یا ن تو راهپله نشستم الان🤕