نمیشکنه. خیالت راحت. انگار کن مجردی. مکه حتما هر سری باید شوهرت باهات باشه. مثل دوره مجردیت برو اونجا عشق و حال کن.. شوهر منم خودشو چص میکزد برا من. نمیام خونه بابات. ال بله فلانه. ـگفتم به کتفم.. الان خودم ظهرا دلم لخواد میرم نهار میمونم. بیرون رفتنی میذم خونشون یه سر. بعد رنگ شوهره میزنم بیا اینجا شام. اونم مجبوره که بیاد
لی لی به لالاش نزاار
خو وقتی تو نمیری اونم نمیاد متقابله
مشکل اینه که دخالت میکنه
اینم بگم که دقیقا اون روزی که گفت ما پریشبش با همین ترفند خونش بودیم راستش از من خوشش نمیاد فقط پسرشو میخاد الان ۴ماهه خونم نیومده اگه هم بیاد غذامو نمیخوره فقط به این بهانه میخاد شوهرمو بکشه طرف خودش
پس چقدر زن مریضیه. خدا صبرت بده. مادرشوهر سالمی که دخالت نکنه تا به حال ندیدم. شوهرتم گفت خونه مامان بابات نمیام بگو نیا هر جور مایلی. بهشون میگم دوست نداره بیاد اجبار نیست که. (میدونم چقدر سخته اینو به مامان بابات بگی اونم وقتی انقدر به شوهرت احترام میزارن ). نهایت خودت یه مدت فقط برو خونه مامان بابات بگو سرش شلوغه، عذر خواهی کرد نتونست بیاد و فلان و بهمان. جوری بگو دلشون اشوب نشه. شوهرتم خودش خسته میشه بعدا ازین 💩 که خورده و باهات میاد. دامادا چقدر پرو ان این روزا، یکیش شوهر خودم 😓خدا به دادمون برسه.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
