چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
من سالهاس بخاطر رفتارش اذیت میشم هرچقد محبت میکنم نمیبینه الان تصمیم گرفتم تامجبور نشدم باهاش حرف هم ...
منم خیلی محبت کردم اما از بچگی باهام مشکل داشت...الان به مرحله ای رسیدم که دیگه باهاش هیچ حرفی نمیزنم
فقط بخاطر مامانمه که میرم اونجا
مشکل اینه با مامانم زندگی میکنه و اونم دیوونه کرده
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...