بهم راهکار بدید برای تموم شدن زندگی
خسته کننده و کسل کنندهست
دارو مصرف میکنم
خودم حالم بده
اینم همش رو اعصاب میره تو صحبت کردنهای عادی
امروز با دوستم صحبت میکردم گفت کارام زیاده
کارای خیاطیم
منم گفتم فردا میام کمکت
بعد به مامانم گفتم گفت چرا اینجوری ارزش خودتو پایین میاری
منم گفتم یعنی من با 29 سال سن تشخیص نمیدم چی خوبه چی غلط؟
میگه نه!!!!!! میگه نه!!!!!!!!
میگم منی که نه بیرون میرم نه تفریحی دارم
همش تو خونهم
حالا میرم اینجا چند ساعت
میگه یعنی اینجا رفتن برات تفریحه؟ با حالت تمسخر
گفتم برای منی که تفریحی ندارم آره، تفریحه
گفتم من خودم نمیدونم با این سن کجا برم کجا نرم؟
یواش گفت نه
منم گوشیش دستم بود، کوبیدمش رو زمین السیدیش شکست
بعدم گفتم همین تو از بس به من حس ناکافی بودن دادی من الآن باید این همه دارو بخورم
هم تو یه عمر گفتی تو بلد نیستی تو حالیت نیست که الآن باید دور دکتر روانشناسا و روانپزشک باشم
میخواستم گوشی خودم بدم بهش الآن بعد پشیمون شدم
پسفردا میبرم درستش کنم پولم ندارم
طلامو میفروشم که السیدیشو درست کنن
این آدم با این رفتارای سمی و نیش زبوناش مارو دیوونه کرد یه عمر
گفتم بهش نه پس تو بلدی چی درسته چی غلط که این همه بچه فرت و فرت آوردی و حتی بلد نبودی تربیتشون کنی
گفت آره من بلدم و میدونم
یعنی خودشیفتهتر از این آدم به عمرم ندیدم
کاش میمردم
حالم از خودم که عرضه هیچی رو ندارم به هم میخوره
یه هیچ دردی نمیخورم
یه آدم آشغالی
که به هیچ جایی نرسیدم
هیچی نشدم
با یه زندگی پوچ و بیمعنا