ਬدوستان شما هم جای خواهرای من حوالی یه ساله که اخلاقم به کل عوض شده ۲۵سالم هست و تک فرزند داعم بد خلقم و پدر و مادرم از این رفتارای من کلافه شدن انگاری یه جنی چیزی تو وجودم رخنه کرده بهونه گیر شدم احساس میکنم هیچ کس تو این دنیا دوستم نداره حتی خدا هم ازم رو برگردونده به هیچ جایی نرسیدم طوری شده که یه روز خونه نیستم مادر و پدرم خوشحالن که نیستم و وقتی میام میگن که کاش هیچ وقت نبودم منزوی شدم و افسرده هیچ چیز خوشحالم نمیکنه حتی کارم به فحاشی کشیده به نظرتون چیکار کنم هر چقدر از خدا میخوام کمکم کنه و از این رفتارا نجاتم بده صدامو نمیشنوه وجودم شده پر از عقده و عصبانیت و خلاصه شدم یه آدم عوضی دیگه نه خدا دوستم داره نه پدر مادرم حتی سر ازدواج کردن هم همینه انگاری هیچ کس به من کششی نداره دیگه بعضی موقعا مرگم رو از خدا میخوام کمکم کنید