امروز ساعت ۴همو دیدیم بر خلاف ظاهرم تو دلم شور و هیجانی بود که نگو🥺
هیچ وقت فکر نمیکردم اون چیزی که تو ذهنمه اتفاق بیوفته و تو بیایی😍
گذشت و دوبار ساعت ۷شب اومدی😍
نمیدونم چی بگم به رابطه بینمون ولی من واقعا عاشقتم
حتی عاشق اون احترام بینمون🫂
من میدونم که یه روز تو ماشین بغلت میشینم به عنوان نامزدت و دستمو میگیری امید دارم به این روز😍
حتی اگه یه در صد هم نشد مهم نیست من لذت میبرم از این لحظه ها حتی به غلط‼️