بعد زایمان سوم وکلی درد ها
حالا که چندماه گذشته هنوز ب خودم نیومدم
بازمین و زمان درافتادم ب همه بدبینم
البتع چندسالی بود احساس میکردم دارم عوض میشم ولی بعد زایمان واقعا عوض شدم
برادرم تویه شهردیگه داره عقد میکنه من حای خوشحالی دارم خودخوری میکنم دلم سیاه شده
قیافه م پیرشده
اطرافیانم خواهرندارم اکثرا برادر دایی جنس مرد هستن درک نمیکنن تاحرف میزنم سر هرمسئله ای میگن توفلانی بهمانی حرف نزن سکوت کن
دارم دیوونه میشم
من اینجوری نبودم خیلی شاد بودم
همه مشکلات باهم اومدن سراغم حتی دیگه نای گریه و گلایه ندارم
درونم پر از خشم
واکنش ورفتار اطرافیان رو می بینم نمیتونم خودمو کنترل کنم
مثلا فامیل یکی تیکه بندازه یا بی احترامی کنه یا ب یکی دیگه بیشتر احترام بذارن
توروخدا کمکم کنید