بابام یه یه هفتس یجوری شده یه حس خیلی بدی دارم بهم پیام میده حرفای عجیب غریب میزنه حرفایی که هیچوقت نزده و من واقعا حس بدی دارم هعی پامو لمس میکنه من واقعا خیلی میترسم چیکار کنم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
پیام هاش رو نشون بده بگو من چرت و پرت میگم اینا چیه؟
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
همین الان بیرون بودم برگشتم اومد دنبالم بعد تو ماشین هی میگفت اره ساعت ۲ باید بیای تصویری بعد منم بی اهمیت میگفتم باشه که ولم کنه هعی میگفت و هی میگفت دست بده منم میترسیدم خدا خدا میکردم برسم خونه