2777
2789
عنوان

گند زدم له همه چیز

123 بازدید | 15 پست

گند زدم به همه ی آرزوهام 

این همه سختیو تحمل کردم و گذروندم تو مرحله ی آخر این هفت خان باختم بد جورم باختم از این بعدو چجوری تحمل کنم مگه نمیگن نجات دهندت خودتی پس چرا من همیشه با اینکه این همه تلاش میکنم خودمو میندازم توی چاه

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

چیشده؟ کنکور خراب کردی؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
چیشده؟ کنکور خراب کردی؟

آره

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آره

هیچ اتفاقی نیفتاده

اذیت نکن خودتو

همین امسال برو دانشگاه آزاد

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
کنکور خراب کردی؟ کنکور واقعا راه خوشبختی نیست از من به شما نصیحتپول تو بلد بودن یه هنریه

راه خوشبختی واسه من دانشگاه رفتن بود دیگه مجبورم تو این شهر کوچیک و زشت با فرهنگ بسته و سخت بمونم

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

هیچ اتفاقی نیفتادهاذیت نکن خودتوهمین امسال برو دانشگاه آزاد

به این آسونیا نیست

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

به این آسونیا نیست

غصه خوردن چیکار میکنه برات؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
غصه خوردن چیکار میکنه برات؟


هیچی هیچ کاری نمیتونم بکنم رسما افتادم تو باتلاق

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

رتبت چند شد و رشتت چیه؟

نگم بهتره 

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

آی منم همینطور... سال چهارمم بود من چی بگم

واقعا سخته 

اینایی که درس اصلا براشون مهم نیست چجور میگذرونن من نشخوار فکری پدرمو درآورده دیگه

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

بگو اشکال نداره من که نمیشماسمترشتتم بگو راهنماییت کنم

نمیتونم واقعا خجالت میکشم از خودم رشتم انسانیه

آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشتوقتی روشنی چشمهایتدر پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بودبا من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیتاز تنهایی معصومانه دستهایتآیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایتو در گیر و دار ملال آور دوران زندگیتحقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟آنه !اکنون آمده ام تا دستهایت رابه پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاریدر آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآییو اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست… در انتظار تو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز