2777
2789

هرچی حدف میزنم اهمیت نمیده دوسدارم یکم ذوق داشته باشه واسم هرچیو چند بار باید تکرار کنم تا جواب بده چند وقت پیش داشتم‌باهاش حرف میزدم خواهرمم بود گفتم پس چرا جواب نمیدی گفت حرفهای مفت رو نمیشنوم خستم کرده بدم ازش میاد دیشب بهم گفت شیشه میکشی انقد حرف میزنی بقران من زیاد باهاش حرف نمیزنم نه دوستی دارم نه جایی میرم همش با دخترم خونم خسته شدم بقران همش تو فکر خودکشی ام اصلا من براش مهم نیستم بعد همش میگه میمیرم برات و این چیزا

هه....
عزیزم خب لابد یه چیزایی میگی که براش بی اهمیت هست یکم سیاست رفتاری داشته باشی درست میشه همه چی

مثلا با ذوووق یچیزی براش تعریف میکنم انگار ن انگار دیگه ذوقم کور شده بقران

هه....

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

واسه چی خودکشی ؟ 

ببین منم بدم میاد یکی چند بار یچی را بگه 

چ خوب ک حرف زن باشی و بجاش 

سکوت را یاد بگیر 

ببین هرچی کم حرف تر باشی بخدا ارامش و حواست بیشتره من واسه خودت گفتم 

گارنت اسم یه سنگه که به دونه های انار هم میشناسن🙂 کاربری دوم و جدیدم ....
واسه چی خودکشی ؟ ببین منم بدم میاد یکی چند بار یچی را بگه چ خوب ک حرف زن باشی و بجاش سکوت را یاد بگی ...

خب وقتی باهاش حرف نمیزنم کم حرف میزنم میگه میخوام بمیری چه مرگته 

هه....
خب وقتی باهاش حرف نمیزنم کم حرف میزنم میگه میخوام بمیری چه مرگته

بزار اون سوال کنه 

اون بپرسه 

اون جویا بشه 

تو یا از این ور بوم میفتی یا اون ور ک اینو میگه 

گارنت اسم یه سنگه که به دونه های انار هم میشناسن🙂 کاربری دوم و جدیدم ....

ببین یه همسایه داشتیم 

دختره تا منو میدید فقط حرف میزد 

حتی شده دو ساعت 

بخدا غذام می سوخت بیچاره میشدم 

پاهام خشک میشد ولم نمی کرد 

شما که این طور نیستی انشاالله عزیزم 

ولی با دیدن تاپیکت 

یاد اون افتادم 

 از دور میدیدم فقط فرار 😆😆

معجزه شکر گزاری...

مثلا با ذوووق یچیزی براش تعریف میکنم انگار ن انگار دیگه ذوقم کور شده بقران

خب مثلا بستگی داره مربوط به چی داری با ذوق حرف میزنی      ممکنه یه مسعله برای تو ذوق داشته باشه اما برای اون پوچ به نظر بیاد    معنیش این نیست که تو رو بی محلی کرده اون فقط نسبت به اون مسعله خاص بی اهمیته       کم کم باید درستش کنی    مثلا اینکه قبل اومدن همسرت همیشه مرتب باش بوی خوب بده   لبخند داشته باش   لبخند ملیح     وقتی تازه از سرکار میاد زیاد نشین باهاش حرف بزن یه چای براش بیار و بذار یک ساعتی تو حال خودش باشه خستگیش در بره    خودش کم کم قفل زبونش باز میشه به صحبت کردن   حالا نوبت تو هست که کم کم باهاش صحبت کنی      

ببین یه همسایه داشتیم دختره تا منو میدید فقط حرف میزد حتی شده دو ساعت بخدا غذام می سوخت بیچاره میشدم ...

ن بقران اینجوری نیستم هرکی منو میبینه میگه جقد ساکتی چقد تو خودتی

هه....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز