بیاید از خاطره های خنده دارتون بگید بخندیم ، هر چند امروز غمگین ترینم
بچه ها من چهار روزه به خاطر سفر کاری شوهرم اومدم خونه مامانم ، سه روز اول نذاشتم بفهمه پسرمو از شیر گرفتم
دیروز فهمید و از دیروز گیر داد حامله ای که شیرشو قطع کردی ؟
منم دیدم داره لو میره
امروز شوهرم زنگ زد ساعت پنج میرسم میام دنبالت ، منم دیدم ساعت پنج میتونم برم خونه نماز بخونم
صبح ازش نوار بهداشتی گرفتم 🫣😂
خلاصه خیلی حس بدیه 😮💨😂