دیشب من بازندادشم ...رفتیم مسجد داداشمم با دوستاش وپدرمم مسجد بودند
برگشتنی میخواستن بیان خونه تقریبا یک شب تو خیابون یه دختره جلوی داداشمو گرفته جلوی بابام ومردم خواستگاری کرده داداشم کلی خجالت کشیده گفته خانم ندیده نشناخته این چه کاریه من زن و بچه دارم
مونده ام او دختره با خودش چی فکر کرده😐😄