2777
2789

سلام اهالی محترم نی نی سایت، امشب میخام تجربه م رو از چله زیارت عاشورا بگم و  دینمو به آقام امام حسین ادا کنم. 10 سال پیش بود و یه حاجت داشتم که خیلی دلمو میشکست( توو غربتم بودم) ( حاجتم غیر از دوست پسر و این  جورمسائل بود).

از یه نفر شنیده بودم که چله زیارت عاشورا حاجت روات می کنه( اون نفر هر جا هست سالم و سلامت باشه انشالله).

شروع کردم به چله گرفتن، ساعت ده و نیم صبح بود که شروع کردم و برای اولین بار زیارت عاشورا رو به نیت چله خوندم( دوران پاکی شروع کردم و وضو و حجاب داشتم ( چادر)و روبه قبله بودم موقع خوندن زیارت عاشورا، زیارت رو که تموم میکردم و سجده شو میرفتم چندین بار سلام آخر زیارت عاشورا رو میخوندم و با کلمات دیگه ای هم به امام حسین سلام میدادم ( مثلا میگفتم سلام بر لب های تشنه امام حسین و سلام بر آن پیکرهای مطهر و از این قبیل جملاتی که ازته دلم برمیومد و  ب یاد حزن کربلا و داغ دل حضرت زینب  و حضرت رقیه سه ساله خیلی دلم میشکست و اشک میریختم و دلم خون میشد برا امام و حضرت عباس و اصحاب کربلا، هر روز ده و نیم صبح شروع میکردم( بعضی وقتا چند دیقه دیرتر) دوران پریودی و وقتایی که امتحان داشتم نمیخوندم، خلاصه که دوماه طول کشید این چله رو تموم کردن و بعد دو ماه من اون حاجتمو کامل فراموش کرده بودم،  سه ماه از شروع چله نگذشته بود که امام حسین ع جواب دل شکسته ی منو دادن. از اونموقع تا الان ده سال گذشته و من هر سال برای امام حسین خرج میکنم ( از  یه بسته نمک واسه آش نذری شروع کردم و الان خیلی خیلی بیشتر شده  تا جایی که قصد دارم کل هزینه اون آش نذری رو خودم تقبل کنم و قصد دارم هر سال بیشترش کنم) ، در ضمن به امام قول دادم واجباتم سرجاش باشه( نماز و حجاب و ...) و هر کمکی از دستم بربیاد واسه بقیه دریغ نکنم( کمک درسی و غیر درسی..)  و از گناه دروی کنم حتی اگه اون گناه شنیدن غیبت باشه، اونموقع دسترسی به نوحه نداشتم اگه داشتم قطعا بیشتر برای این بزرگواران دلم میشکست و اشک میریختم.  السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک




این متن رو هم بخونید خیلی تاثیرگذاره، اگه مایل بودین و زیارت شروع کردین ( عاشورا تا اربعین جزو بهترین دوران چله نشینی هاست) منم توو زیارتتون یاد کنید.

 ماجراي نبش قبر حضرت رقيّه(ع) در سال 1242 و جسد مطهر در کمال سلامت🌻

👈  ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت  نبش قبر #حضرت_رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (س) در سال ۱۲۸۰ هجری،را نقل میکند :

👈 جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقي كه نَسَبش به سيّد مرتضي علم‌الهدي منتهي مي‌شد بعد از نبش قبر حضرت رقیه (س)، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون به هوش می‌آمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف می‌کرد😢😢😢

👈می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر  یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست.😭😭

👈 اما حکایت :
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند.

صلحاء و بزرگان از شيعه و سنّي در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم.

حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌الله عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادي ميان لحد جمع شده است.

سيّدابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند
😢سيّد افتاد. زير بغلش را گرفتند،
😭😭هي مي‌گفت: «اي واي بر من.. واي بر من.. 😭😭به ما گفته بودند يزيد لعنةالله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده
ولي اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمي‌كنم، مي‌ترسم بدن را منتقل كنم  و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.

سيّد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روي زانوي خود نهاد و سه روز بدين گونه بالاي زانو خود نگه داشت و گريه مي‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند.😭😭

وقت نماز كه مي شد سيّد بدن حضرت را بالاي جايي پاكيزه مي‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمي‌داشت و بر زانو مي‌نهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد.
و از معجزه آن حضرت اين كه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد.
دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را "سيّد مصطفي" گذاشت.
آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد.

اين قضيه در سال 1242 هجري شمسي رخ داده و در کتاب «معالي» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:
«فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب»
« آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكي بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادي ضربات مجروح بود.»😭😭

پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد.فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند



📚 منابع روایت؛
منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

استارتر عزیز اگه میتونی یه دعا از ته قلبت بکن امشب یه گرهی هست باید باز بشه

کاربران قلعه، elinalooove ، مارال _   و بقیه اونایی که قبلا توهین کردن و الان با کاربریای جدید هستن به هیچ عنوان با من مخاطب نشن⛔️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792