بچه ها لطفا نظرات تندو بی ادبی ندید
اول بگم که پدرم خیلی دوست داره برادرمو زن و بچشو
و مادرمم بهشون خیلی احترام میزاره
عروسمون به همه چی دقت میکنه
مثلا انقد حافظه ی بیناییش خوبه
تو کتابخونمون علاوه بر کتاب چیزای دیگ هم میزاریم .هر بار میاد همه جا رو نگاه میکنه
مثلا مامانم یادش رفته باشه فلان چیز کجاست میگه من فلان جا دیدمش
اگه عطری کرمی چیزی مادرم داشته باشه
استفاده میکنه
در هفته دو سه وعده خونه ی مادرم اینام
و هیچی هم نمیخرن بیارن
خیلی فوضوله
تلفنش زنگ بزنه میره تو اتاق حلف میزنه
بعد من و خواهرم بریم تو اتاق با هم حرف بزنیم بدش میاد
ما اصلا دوست نداریم بدونیم تلفنی چی میگه
اونم به ما کاری نداشته باشه
انتظار دارن پدر و مادر من مثل پدر و مادر خودش دوسش داشته باشن !
اونو یه ف۹رد اضافی میبینم تو خونمون
دلم نمیخواد وقتی میرم حونه مادرم
اونم اونجا باشه