سلام بچهها من با مادر شوهرم حسابی همدیگرو فحش دادیم نمیدونم کارم اشتباه بود یا درست شما بیاین بهم بگین اول از همه بگم من ازدواج دوممه و همسرم از ازدواج اولش یه پسر ۴ ساله داره ک ۲ ساله من دارم بزرگش میکنم از موقعی که ازدواج کردم مادرشوهرم همش بهم گیر میداد برا بچه که تو به بچه اهمیت نمیدی به بچه غذا نمیدی بچه رو یزنی و فلان تا حرف دیگه منم یعنی یه جوری شدم جرعت نمیکردم ب بچه بگم بالا چشت ابروعه هیچ وقت جوابشو نمیدادم یعنی خیلی خجالتی هستم نمیتونم از خودم دفاع کنم برا همین همیشه به من توهین کردن با اصرار شوهرم(ک قضیه داره) اومدیم طبقه بالای مادر شوهرم اینا دخالتهاش بیشتر شد دیگه چشتون روز بعد نبینه روزگارم سیاه شد
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
سلام بچهها من با مادر شوهرم حسابی همدیگرو فحش دادیم نمیدونم کارم اشتباه بود یا درست شما بیاین بهم بگین اول از همه بگم من ازدواج دوممه و همسرم از ازدواج اولش یه پسر ۴ ساله داره ک ۲ ساله من دارم بزرگش میکنم از موقعی که ازدواج کردم مادرشوهرم همش بهم گیر میداد برا بچه که تو به بچه اهمیت نمیدی به بچه غذا نمیدی بچه رو یزنی و فلان تا حرف دیگه منم یعنی یه جوری شدم جرعت نمیکردم ب بچه بگم بالا چشت ابروعه هیچ وقت جوابشو نمیدادم یعنی خیلی خجالتی هستم نمیتونم از خودم دفاع کنم برا همین همیشه به من توهین کردن با اصرار شوهرم(ک قضیه داره) اومدیم طبقه بالای مادر شوهرم اینا دخالتهاش بیشتر شد دیگه چشتون روز بعد نبینه روزگارم سیاه شد
امیدوارم هیچ عروسی نره تو یه ساختمون با خانواده شوهر مثل اینه که بری تو حبس همش منتظر باشی تموم بشه بیای بیرون .همش روزشماری میکنم موقعیت جور بشه خونه بگیریم برم آزاد شم
بنطرم باید بهش میگفتی از وقتی من قبول کردم بچه رو نگه دارم یعنی دیگه بچه منه و من خودم برای تربیتش تصمیم میگیرم و شما هم اگه فکر میکنید من برا نگهداریش خوب نیستم میتونی ازش نگهداری کنی یا خودت ببر بزرگش کنی ولی اگه من قراره بزرگش کنم داخل تربیت من دخالت نکن
بچه ها واقعن نمیبینین عین همین تایپک تو پربازدید
سلام بچهها من با مادر شوهرم حسابی همدیگرو فحش دادیم نمیدونم کارم اشتباه بود یا درست شما بیاین بهم بگین اول از همه بگم من ازدواج دوممه و همسرم از ازدواج اولش یه پسر ۴ ساله داره ک ۲ ساله من دارم بزرگش میکنم از موقعی که ازدواج کردم مادرشوهرم همش بهم گیر میداد برا بچه که تو به بچه اهمیت نمیدی به بچه غذا نمیدی بچه رو یزنی و فلان تا حرف دیگه منم یعنی یه جوری شدم جرعت نمیکردم ب بچه بگم بالا چشت ابروعه هیچ وقت جوابشو نمیدادم یعنی خیلی خجالتی هستم نمیتونم از خودم دفاع کنم برا همین همیشه به من توهین کردن با اصرار شوهرم(ک قضیه داره) اومدیم طبقه بالای مادر شوهرم اینا دخالتهاش بیشتر شد دیگه چشتون روز بعد نبینه روزگارم سیاه شد
سلام بچهها من با مادر شوهرم حسابی همدیگرو فحش دادیم نمیدونم کارم اشتباه بود یا درست شما بیاین بهم بگین اول از همه بگم من ازدواج دوممه و همسرم از ازدواج اولش یه پسر ۴ ساله داره ک ۲ ساله من دارم بزرگش میکنم از موقعی که ازدواج کردم مادرشوهرم همش بهم گیر میداد برا بچه که تو به بچه اهمیت نمیدی به بچه غذا نمیدی بچه رو یزنی و فلان تا حرف دیگه منم یعنی یه جوری شدم جرعت نمیکردم ب بچه بگم بالا چشت ابروعه هیچ وقت جوابشو نمیدادم یعنی خیلی خجالتی هستم نمیتونم از خودم دفاع کنم برا همین همیشه به من توهین کردن با اصرار شوهرم(ک قضیه داره) اومدیم طبقه بالای مادر شوهرم اینا دخالتهاش بیشتر شد دیگه چشتون روز بعد نبینه روزگارم سیاه شد