بچه ها پارتنر من رفته بودن روستای زن عموش بعد چون من قبلا گفته بودم میخوام باهات صحبت کنم و اونجا هم اینترنت نبوده، پاشده شبش ماشینو برداشته اومده خونشون که با من حرف بزنه🥺🫀راضی نبودم اونهمه راهو بیاد(نمیدونستم برگشته) ولی خیلی خوشحال شدم حقیقتا
(سیم کارتش سوخته فعلا از تل زنگ میزنیم)