خاهرم ۱۰ سالشه اگه باب میل خانواده رفتار نکنه خیلی کتکش میزنن خیلی دلم میسوزه هی میگم نزنیدش گناه داره با حرف بهش بگید ب منم فوش میدن اینارو الان دارم با گریه مینویسم . کلا تو خونمون همیشه دعوا بوده عشق بین پدر مادر نبود همش تحقیر بود الان ک ۲۱ سالمه اونقدر تو خونمون فوش بهم دادن و تحقیرم کردن ک اعتماد ب نفسم صفره خودمو دوست ندارم اگه ی لک بیوفتع رو بدنم فقط دنبال اینم درمانش کنم مبادا کسی بگه بدنش اینجوریه. هیجوقت شاهد محبت و قربون صدقع بین پدر مادرم نبودم... همیشه بقیه رو تو سر ماها میزنن . خاهر بزرگترمم انقدر اذیتش کردن و بهش سخت گرفتن زود ازدواج کرد ...همیشه با خودم میگم وقتی رفتم سر خونه زندگی خودم وقتی بچه اوردم سعی میکنم بهترین همسر و بهترین مادر باشم هیچوقت دوست ندارم مثل پدر مادرم باشم...
ی نفرتی همیشه از پدر مادرم تو دلم هست و میمونه... ولی بد نمیخوام براشون ایشالا سالم باشن همیشه روح و روان مارو ک نابود کردن رفت
دستشونو بگیر
آخی
تو نذار بزننش گناه داره براش تروما میشه
چی بگم😔😔
محکم وایسا جلوشون
قطعا تنبیهاتشون به حق نیست
کاش بتونی مستقل شی خواهرتم از اون خونه ببری
فکر کن داری با دو تا بیمار زندگی میکنی اینجوری لااقل اعصابت آروم میشه
انشاالله با یه آدم خوب ازدواج میکنی و میشی بهترین همسر و بهترین مادر
چهار بار داد بزنی شیشه بشکنی درست میشه
نشین یه جا آبغوره بگیر
دستت خواهرت بگیر ببر اتاق
جوابشونو بده
کاش مث آمریکا بودیم
بچه ای ک پدرمادر زجرش میدن خودش زنگ میزه ب پلیس و شکایت میکنه و میان دهن اون والدینو سرویس میکنن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
