به معنای واقعی کلمه خسته م
میخوام انقدر بخوابم وقتی که همه چیز درباره نرمال شد بیدار بشم
شوهر م شیمی درمانی شدن
از وقتی موهاش ریخته روحیه شو از دست داده
عصبیه غمگینه کلافه ست بهمون گیر میده
این حالت هاش ترحم بقیه کار خونه اذیت های بچه هام
مریضی مادرم تو خونه موندن
انشالا به حق این شبای عزیز خدا شفاشون بده عزیزم،الهی آمین.براشون دعا میکنم
میگذره صبور باش
توروخدا روحیه ات رو جلوش نباز
گیر داد ناراحت نشو درکش کن
شادش کن خوراکی های متنوع و مقوی براش درست کن
اصلا به روش نیار بگو خوب میشی هرچقدر غر زد باز هواشو داشته باش
دارم دیونه میشم
نباید به زبون بیارم کسی نیست باهاش درد دل کنم
شوهرم که مریض بچه هامم که هنوز کوچیکن
حتی تلفنی هم نمیتونم با کسی حرف بزنم شوهرم بدش میاد
برام ازته دل دعا کنین دوستان،😔
کاش این روزا زود بگذره تا از پا نیفتادم
شوهرم و بچه هام بهم احتیاج دارن
انشاالله به حق این شبای عزیز شوهرا شفا پیدا کنه خودتم به صبر و ارامش برسی
سخته ما هم مریض داریم درکت میکنم
مریضی شوهرت چیه؟
