این دوستم
۳ساله تمام اشکمم در. اورد
تهمت زد
ابرومو پیش همه برد
بعد هر بار هم برگشت دوباره پیشم
و گفت اشتباه کردم و...منم بخشیدم
هزار بار
عین بچم بهش نگاه کردم با اینکه بزرگتر از منه
هرجور خولست باهام رفتار کرد جوری که همه گفتن اینو ول کن همههههه حتی رفیقای خودش و خانوادم و همه
رفیقم بود و دوسش داشتم و هربار همه چی و چشم پوشی کردم و با اغوش باز پذیرفتمش با هر بی احترامی و ...که بگم شاخ درمیارید
بعد مدت ها تونستم کنار بگذارمش تا یکم اروم بشم
الان با دوتا از دوستای دیگه یه من دعوا کرده بود
با یه شماره ناشناس زنگ زد به من زجهههههه و گریه
که اره اینا همش تقصیر توعه و....با کلی فوش و بد بی راه
گفتم فلانی اروم یاش
من چیکار کردم من که خبر ندارم و....دیدم فوش میگه قطع کردم
ولی زجه هاش و گریه هاش که تو هیئت هم بود جیگرمو سوزوند :)
مادر نداره و....واقعا حس مادری بهش داشتم....
همون شماره ناشناس که بهم باهاش زنگ زد پیلم داد گفت کاری داری اگر با فلانی به من بگو بهش نیگم
داریم میبریمش بیمارستان فلانی و (دوستم و)
منم گفتم نه کاری ندازم بره با همونایی که دشمنش بودن اما منو بهشون فروخت و به منم زنگ نزنه چون من همون ادمیم که یک ماه پیش کلی بد و بیراه بارم کرد
اما دلم طاقت نیاورد پیام دادم در ادامه گفتم ما نون و نمک خوردیم بگو مراقب باشه و ایتکارو کنه معده درد نگیره و.....
اما هنوز دلم کبابه براش:) کارم اشتباه بود؟