سلام خانما خوبید انشالله
اول بگم لطفا نیاید بگید تایپیک دروغه و فلان چون اگر دروغ باشه آخه چی به من میرسه
خانما ما ۲ هفته پیش که هنوز اوضاع خراب بود داشتیم میرفتیم دماوند تهران هستیم خودمون بعد کولر ماشین ما خراب بود منم بچم گرمایی هلاک داشت میشد خواهرشوهرم و شوهرش گفتن بدید بچه رو ما بیاریم تا یه جایی منم گفتم باشه خلاصه رفتن از ما جلوتر بودن اونا و خب متاسفانه کنار اتوبان امام علی یک مرکزی هست که نمیخوام نام ببرم ولی دوشنبه دوهفته پیش رژیم صهیونیستی به اونجا حمله کرد خلاصه اش کنم ماشین از دست شوهرش خارج میشه میخورن به گادریل ولی چون خواهرشوهر من خودش رو حفاظ بچه کرده بود بچه خداروشکر چیزیش نشد بعدتر ما فهمیدیم خواهرشوهر باردار بوده خودش فقط خبر داشت حتی به همسرش هم نگفته بود اون روز از شدت ترس بود یا هر چی بچه سقط شد دکتر میگفت ضربه وارد شده به شکمش و پهلوش حالا من دارم دائم خودخوری میکنم که اگر بچه من دستش نبود الان بچه اش سالم بود خیلی عذاب وجدان دارم به خودش که گفتم میخنده و میگه اصلا این حرفا رو نزن ولی من نمیتونم به نظرتون چطور جبران کنم این محبت بزرگش رو ؟؟ ببخشید خیلی زیاد شد اگر دیر جواب دادم پیشاپیش عذرمیخوام بچم کوچیکه اذیت میکنه