2777
2789

شنیدین میگن عدالت الهی یا چوب خدا صدا نداره

یا کارما



خلاصه واسه شوهرمن اینطور شده


13 ساله ازدواج کردم

بی هیچ دلیلی

روشو به پدرم ومادرم کج میکرد و بی احترامی میکرد

و خونشون نمیرفت اصلا بدون هیچ دلیلی

بابام هم که میومد خونه م، شوهرم میزد بیرون

یادمه یه بار پدرم اومد باهاش حرف بزنه

 به پدرم گفت من با تو حرفی ندارم!!!! 

بعد از یه مدت هم که دیگه بابام رفت و تصادف کرد و به رحمت خدا رفت

با قهر از شوهرم فوت کرد



خلاصه این نمونه خیلی خیلی خیلی کوچیکی از بی حرمتی هاش بود


حالا یه دونه داماد دارن

و ماهم دوتا عروسیم

من که با خانواده ش قطع ارتباطم

جاریم هم بااینکه یه شهریم سالی دوبار میاد

هر هفته از سر خیابون میگذره میره خونه پدرش، ولی نمیاد اینجا خونه پدرشوهرم(بسکه بد ذاتن، راستی ما همسایه دیوار به دیواریم) 


خلاصه که گنجشکا روی تیر چراغ برق میشینن ودم در خرابکاری کردن

خواستم دم در رو بشورم اما چون ساعت 12 و دیروقت بود

گفتم شوهرم پیشم بمونه که تنها نباشم

 

که یهو خواهرشوهرم و شوهرش اومدن

شوهرش هم تا شوهرمو دید پشت ماشینو کرد طرف شوهرم(دقیقا همون کاری که شوهرم با خانواده م میکرد) 

وقتی شوهرم دید که دامادشون این رفتار رو انجام داد، ناراحت شد اومد داخل

چند دقیقه بعد برگشت

و اومد به من گفت(عذرمیخوام بابت ادبیاتم)

بهم گفت اون گ.وه رفته

گفتم چی(نشنیدم) 

دوباره وسه باره تکرار کرد اون.... رفته؟ 

گفتم نمیدونم من متوجه اومدنشون نشدم فقط صدای خواهرت به گوشم خورد که داشت با بقیه صحبت میکرد

(واقعا هم هیچ کدومشون رو ندیدم چون پشتم طرفشون بود و داشتم دم در رو اب وجارو میزدم،

این خواهر شوهرم مراسم پدرم اصلا نیومد واسه همین من پشتمو کردم سمتشون ک نبینمشون) 


خلاصه شوهرم شروع کرد به درد و دل وحرف زشت زدن(شوهر من صدسال درد و دل نمیکنه) 

که آره من مگه چیکارش کردم به اونجای سگ


و خلاصه هی میگفت 

منم هیچی نمیگفتم چون دم در تو کوچه بودیم


که یهو ماشین دامادشون با خواهرش از توی حیاط اومدن بیرون(نگو دامادشون تو ماشین نشست منتظر زنش،چون باخانواده شوهرم قهره نرفت داخل، همه حرفای شوهرم رو شنید) 

(بارها هم به شوهرم گفتم دم در چیزی نگو کسی میشنوه، ولی گوش نمیده که) 


خلاصه خواستم بگم

عدالت الهی وجود داره

شاید دیر

ولی حتما به سرانجام میرسه


(البته شوهرم همین حالا هم که منو میبره خونه مادرم

دم در منو پیاده میکنه و به مادرم هم سلام نمیده و برمیگرده، اتفاقا چند روز پیش هم راجع بهش تاپیک زده بودم) 

امشب چه حالی کردی 😉

این نیز بگذرد👆غر نزن، قر بده 👆 سلام و درود فراوان به ملّت عزیز و بزرگ ایرانبه شما سه تبریک عرض میکنم:تبریک پیروزی بر رژیم جعلیِ صهیونی و له کردن اوتبریک پیروزی ایران بر رژیم آمریکا و سیلی سخت به گونه اوو تبریک به شما ملت ایران بابت اتحاد فوق‌العاده، یکصدایی و ایستادن شانه به شانهایران کشور قوی، پهناور و دارای تمدّن کهنی است؛ ملّت ایران ، عزیز و پیروز است و عزیز و پیروز خواهد بود به توفیق الهی.

خلاصه خیلی حال شوهرم بعد از این جریان خیلی خیلی زیاد حالش بد شد


ولی جالب اینه

اصلا اصلا به روی خودش نمیاره که از حرفاش پشیمون شد ونباید اون حرفها رو دم در میزد


تازه با پررویی میگفت خوبش کردم و حقش بود و کم هم گفتم 


ولی خب ادم بالاخره بعد از 13 سال متوجه میشه، دیدم چقدر داغون شد

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوشبحالت که کارمای کار شوهرتو دیدی

شوهر منم دست کمی از شوهر تو نداره

در اون حد نیس ولی خب بازم

کلا بی دلیل لجه با بابام

بیچاره بابام چقدر دستشو گرفته ولی نمک نشناسی میکنه

حالا دوتا دوماد دارن کلا قید پدر و مادر خودشونو زدن ذلیل و هلاک پدرزن مادر زنشونن

حسرت تو دلم مونده یبار یکیشون یه عرض اندامی کنه

چقدر بگم زمان درستش میکنه ولی برعکس،داره بدتر میشه؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز