ن من اصلا بحث خیانت نیست ولی خیلی با رفتارش و قولاش عصبی شدم ۲۰سالمه اندازه ۱۰سال احساس پیری میکنم همش قول خالی پوچ
کاش میتونستم جداشم از دست کاراش میرم روانپزشک اخرش
میگه من پول ندارم بیام جلو ولی تو خوابتم نمیزارم جز من مال کسی بشی باید انقدر صبربکنی ک من اوکی بشم درصورتی ک هیچ معلوم نیس پولارو چیکارمیکنه
منم مدام حساس میشم رو این همینطور اشکم در میاد
دوست دارم برگردم ب حال خوشی ک قبلا داشتم
ولی این اقا کلا منو ول نمیکنه از همه طرف سفت منو گرفته میگ من نمیرارم چیزی ک دوستش دارم مال کسی بشه
بعد از اون طرف ی شاخه گل برا من نگرفته دل منو شاد کنه من ک چیز زیادی ازش نخواستم مدام میگ درکم نمیکنی
بابا من دارم افسردگی میگیرم سر دوست داشتن و تحمل تو پ کی متو درک کنه
منم دیگه برام اهمیتی نداره خودمم نمیدونم چیشد حتی همین دیروزم پارچه بستم به علم حضرت ابولفضل که کمکمون کنه اما از همون دیشب احساس میکنم تمام حسم بهش از بین رفت و چشمام به روی واقعیت باز شده و کاملا از چشمم افتاده
اولین کسی بود که باهاش وارد رابطه شدم،شدید وابستش بودم طوری که هر دقیقه کوشیمو چک میکردم و با دیر جواب دادنش گریه کردم،بعدش هم که کات کردیم اصلا حالم خوب نبود تقریبا دو هفته طول کشید و بعد وابستگیم از بین رفت و فهمیدم ارزش من بیشتر از این حرفاست و توی این مدت مدام تراپیست رفتم و دیروز اخرین دعامو که کنار حضرت ابولفضل کردم و گفتم خودت نجاتم بده و هرچی که به صلاحمه سر راهم قرار بده دیگه از دیشب احساس میکنم کاملا از چشمم افتاده و دیگه برام اهمیتی نداره
خوشحالم برات ک تونستی
تنها پیشنهادی ک‌میتونم بهت بکنم اینه با کسی وارد رابطه نشی
بزار از بین خاستگارایی ک میان خونتون بهترینشو انتخاب کنی با عقل و منطق و عشق خودش بوجود میاد
و اینکهههههه با پسر زیر ۳۰سال ب هیچ جا نمیرسی حداقل ۳۰سال یا بالا میتونه زندگی رو جدی بگیره این بچه قرتیا فقط بلدن قلیون بگیزن دستشون استوری بزارن گنده گوزی کنن یکی مثل من تو افسرده کنن ی مدت ایشالا ک خوشبخت بشی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
