خودم شب خونه تکونی داشتم بچم گریه کرد سریع خواستم بدوام تو اتاق برم کنارش پرده رو کنار زدم پام گیر کرد به کیسه برنج یادم رفته بود برش دارم
یعنی چنان با سرعت پخش زمین شدم زمین لرزه شد 😂😂
زانو هام داغون شد
صبح اش لنگ گنگان رفتم مدرسه پسرم اومدم بیرون یه خانوم قد کوتاه با کفشای مسخره بلند راه نمی تونست بره بخدا
با خودم گفتم مجبوری اینا چیه پوشیده یکم جلو رفت رو اسفالت پاش گیر کرد یعنی فقط گوله شد پخش زمین شد
خدایا مردم از خنده
سه روزه میخندم یادم نمیره اصلا
وای من دلم ریش میشه
دردش تو ما بزرگا بیشتره اخه
چشمتم شوره
چه بامزه😂😂
اصلا خنده دار نبود
کوفت منم خندم گرف از تصورش😂
من یه آقایی مسن دیدم خورد زمین دلم خیلی بهش سوخت 🥲
منم میخندم دست خودم نیست بزرگ کوچیک فرقی نداره
🤣🤣😂😂خودمم همش در حال پیچ خوردن و افتادنم
زمستون بود رفته بودیم خونه فامیل برگشتنی داشتن مارو بدرقه میکردن آقاهه یه سنگ برداشت سگ ولگردو بزنه جفت پاهاش رفت هوا با باسن مبارک افتاد زمین من و داداشم داخل ماشین روده بر شده بودیم بابام بزور خودشو نگه داشته بود همین که خدافظی کردیم بابام انقدر میخندید فرمون از دستش در می‌رفت😂😂😂
