طلاق گرفته پارسال
یه دختر 14 ساله و یه پسر 5 ساله داره
داداشش (بابام) ب شدت زورگوعه و سلطه گر تو زندگی هممون
میخواد عمم بزور با یه نفر ازدواج کنه اون عاشق عممه و دنبالشه ب شدت
طرف دنبال ابرو ریزیه
ولی عمم نمیخوادش چون ادم حرومزاده ایه
انقد حرف زده مخشو زده و اونم ب عمم گفته یا باهاش ازدواج میکنی یا هم تورو هم بچه هاتو و بچه های خودمو میکشم !
اون ک یه روانیه و همه ازش میترسن
واسه زندگی همه تصمیم میگیره
همه جاهم اشنا داره تو همه اگاهیا ی منطقه هم دوست و رفیق داره
عمم قسم خورده ک اگه امروز عقدش کنن همین ک پاشو تو خونه اون مرد بزاره خودشو میکشه امروز رفته از همه داروخونه ها قرص گرفته هممون اخلاقشو میدونیم ک اینکارو میکنه متاسفانه😭😭😭😭
عمومم دوسال پیش ک خیلی از نظر مشکلات تحت فشار بود با اسلحه تو سر خودش شلیک کرد و فوت شد هممون خیلییییی دوسش داشتیم
عمم میگه بعد اون من دیگه زندگی نکردم از خدامه تموم شه این وضع
تازه بچه هاش میومدن پیشش حال روحیش داشت خوب میشد ک این بی همه چیز سرو کلش تو زندگیش پیدا شد یارو ازین پیگیراس برگشته ب عمم گفته یا مال منی یا مال خاک 😭😭😭😭😭
متاسفانه هرکی هرچه قدر اومد صحبت کرد با داداشش حرف حرفه خودشه ول کن نیس اونم ک از اونور دست بردار نیس میگه چون پشتم نبودن و رو ب روم بودن همیشه منم اینکارو میکنم تا تلافی کنم خدا خودش منو تو زندگی هردوشون زنده میکنه 😭😭😭😭