من نامزدم با گول و زور بهم نزدیک شد و جدا شدم یه مدت طولانی کسی نمیدونست و منو تهدید و مجبور به خواسته هاش میکرد اما من قبول نکردم و اون به خونوادم گفت و دیگه نمیتونم تو چشماشون نگاه کنم حالم خیلی بده بخاطر من نتونن چیزی بگن و اون طرف بگن خودشم خواسته و بی حیا جلوه داده بشم رفتم دکتر دیروز و نامه داد و گفت سالمی و نوعی هست که خونریزی نداری ،ولی بازم حالم بده لطفا کسی مرگ با درد کمتری میدونه بگه دیگه نمیتونم خیلی اذیتم یکساله تازه با این شرایط من درس میخوندم قبول شدم تازه داشتم براش خوشحالی میکردم اما ن من خیلی حالم بده خجالت میکشم و نمیتونم بفهمونم منو مقصر ندونید
ول کن بابا ،توی ذهن خودت بزرگش کردی ،حالا هر چی بوده گذشته ،خجالتم نکش ،دخترای مردم الان راحت جلو ننه باباشون از دوس پسراشون تعریف میکنن .نمیخواد انقدر سخت بگیری .یاد قدیما افتادم دخترا عکس سه در چهار با مغنعه شون پخش میشد خودکشی میکردن
الان چون با نامزدت رابطه داشتی میخوای خودتو بکشی و فکر میکنی این یه ننگه؟ شوخی میکنی؟! ملت با دوس پ ...
کاش اطرافیان منم اینطور فکر میکردن ،کاش حداقل با میلم انجام میشد کاش حداقل بخاطرش یکسال تنهایی با تهدیداش سر نمیکردم و اینو میشنیدم و تازه من با خودشون رفتم پزشکی قانونی گفتن سالمی و نامه گرفتم اما بازم حس سردی و نگاه بدی دارن بهم خجالت میکشم بشینم کنارشون همش تو اتاقم
قربونت برم فقط حرف نیست واقعیته. اطرافیانتو پرت کن دور. اونا با افکار پوسیدشون به کجا رسیدن؟ این نشونهی اینه که افکار تو نباید با اونا هم جهت باشه وگرنه نتیجه یکسان خواهد شد