خاطر این شرایط یه هفته ست اومدیم دهات شوهرم خواهر شوهرم اینا هم اومدن برداشته عروسش که تازه عقد کردن و فقط ۱۵ سالشه برداشته با خودشون آورده اینقدر هم پزش رو میده اونم انگار فشن شو هر دقیقه یه تیپ میزنه والا اگه من اینجور بودم همین خواهر شوهر آبرو نمیزاشت برام و منو شوهرم دیروز میرفتیم محکم میگه سلام دایی شوهرم کیف میکنه اونوقت منو میبینه انتظار سلام داره خواهر شوهرم منتظره کسی پشتش حرف بزنه تا جوابشو بده اونوقت خودش تا میتونه همش پشت سرم میگه کاش میشد بریم
بعد این همه سال زندگی باید یاد گرفته باشی اهمیت ندی تا غیرمستقیم حرصت در نیارن
اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد. اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
خواهرشوهرتم چون حرف زیاد شنیده سفت وایساده که سفت نخوره
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)